نگاهي به «تاريخ نقد جديد» رنه ولك با ترجمه سعيد اربابشيراني
ترجمه كاري سترگ از مترجمي فاضل و توانا
ضياء موحد
خبر خوش، خيلي خوش اين است: انتشار جلد هفتم تاريخ نقد جديد نوشته رنه ولك به ترجمه دكتر سعيد اربابشيراني. اين هم از آن رويدادهاي نادر است كه هر ازگاهي در ايران رخ ميدهد. كتاب تاريخ نقد جديد رنه ولك بدون شك و هيچ اغراق، دانشنامهاي است از نقد ادبي جديد به دست نويسندهاي كه تمام قرن بيستم و رويدادهاي ادبي آن را به چشم ديده و در بعضي از مهمترين آنها شركت داشته است؛ منتقدي مسلط بر همه زبانهاي اروپايي، با ديدگاهي واقعگرايانه و موضعي روشن و منسجم. جلد هفتم، تاريخ نيم قرن نقد جديد يعني از ۱۹۰۰ تا ۱۹۵۰ را دربر ميگيرد. اين جلد از چگونگي نقد در آلمان از آغاز قرن بيستم، سمبوليسم آلماني و شرح آراي منتقدان سرشناس آلمان شروع ميشود و آنگاه به منتقدان ماركسيست مانند والتر بنيامين، برتولت برشت و گئورگ لوكاچ ميرسد، سپس به نقد در روسيه و منتقدان ادبي روس مانند بلخانف، لنين، ماكسيم گوركي و تروتسكي ميپردازد و بعد فصلي بر فرماليسم روس و نيز دو فصل به آراي ميخائيل باختين و رامان ياكوبسن اختصاص ميدهد. فصل هفدهم يكي از فصلهاي پاياني و خواندني كتاب است در باب رومن اينگاردن؛ منتقد ادبي تاثيرگذار اروپاي شرقي كه دانش خود در پديدارشناسي هوسرلي را در خدمت نقد ادبي نهاد و بيشترين تاثير را بر رنه ولك در اونتولوژي اثر ادبي و تحليل لايه به لايه شعر گذاشت. رنه ولك در اين فصل موافقتها و مخالفتهاي خود را با اينگاردن به تفصيل شرح داده است.
از اين مختصر ميتوان فهميد كتاب شامل چه مطالب و ديدگاههاي مطرحي است كه ما هنوز اطلاع كم يا نادرست و ناقصي از آن داريم. از اين كتاب و از همان چند صفحهاي كه رنه ولك در باب نظريات هايدگر در مورد شعر نوشته بيش از آن ميتوان فهميد كه از نوشتههاي مبهم و فراواني كه تاكنون در فارسي به دست خوانندگان دادهاند.
اما بحث اصلي، هنر و همت بلند سعيد اربابشيراني است كه سالهاست با دقتي كه هر چه پيش رفته بيشتر شده و پشتكاري كه سستي نگرفته، كار ترجمه را ادامه داده و از قرار مسموع ترجمه جلد هشتم و در واقع جلد آخر را هم به اتمام رسانده است. اين ترجمه نهتنها به اعتبار دقت و ابتكار عالمانه در ترجمه اصطلاحات فراوان اين دانشنامه نقد بلكه از نظر شيوايي نثر هم كاري بيهمتا است. از اين گذشته مترجم به هر جلد تعليقات توضيحاتي افزوده كه مجموع آنها خود كتابي ميشود خواندني و مرجعي معتبر. همچنان كه از اصطلاحات ادبي و ترجمه مناسب آنها به فارسي هم ميتوان واژهنامهاي توصيفي در نقد ادبي فراهم آورد.
اين كتاب در نيمه راه بحق جايزه ترجمه كتاب سال را نيز برد و در چند سال پيش در شهر كتاب به همت آقاي علياصغر محمدخاني جلسهاي هم براي بحث و در واقع بزرگداشت كار مترجم با شركت آقايان ابوالحسن نجفي، كامران فاني، سعيد اربابشيراني، محمدخاني و من تشكيل شد و گزارش آن نيز در نشريات به چاپ رسيد.
اما حق اين ترجمه و اين كتاب و اين مترجم خيلي بيش از اينهاست. اميدوارم با ترجمه آخرين جلد كتاب، معرفي و قدرداني درخوري از اين كار بزرگ به عمل آيد. با آرزوي توفيق و سلامت براي آقاي دكتر سعيد اربابشيراني.
0 نظر:
ارسال یک نظر