نگاهي به «پانوشتها» و كليت آثار حافظ موسوي در حوزه شعر، نظريه و نقد ادبي
وظیفه نسل پس از نیما
عليرضا عباسي
حافظ موسوي جزء آن دسته از شاعران و نويسندگان پيشرويي است كه فعاليتهاي عمدهاش در زمينه سرودن شعر، نوشتن نقد بر آثار، تحليل حوزه فرهنگ و ادبيات و پرداختن به نظريههاي ادبي در كنار فعاليتش در حوزه نشر (به عنوان يكي از مديران انتشارات آهنگ ديگر) و نيز تلاش وي به عنوان سردبير مجله الكترونيكي وازنا براي ايجاد فضاي تخصصي ادبيات او را به يكي چهرههاي برجسته و موفق عرصه فرهنگ و ادبيات معاصر بدل كرده است. اشاره به كميت كاركرد و گستردگي فعاليتهاي وي در حوزههاي مذكور، تنها به منظور آوردن دليلي براي برجسته و موفق دانستن او صورت نپذيرفته، بلكه آن چيزي كه در تمام اين فعاليتها رخ نموده و مد نظر است، وجود تمايزهاي محسوس و قابل استنباط به منزله كار روشنفكري در اين فعاليتهاست كه حافظ موسوي را در جايگاه ويژهاي در عرصه پرتلاطم فرهنگ و ادب قرار داده است. از حافظ موسوي در زمينه سرودن شعر تاكنون پنج مجموعه به نامهاي دستي بر شيشههاي مهگرفته دنيا (1373)، سطرهاي پنهاني (1378)، شعرهاي جمهوري (1380)، زن، تاريكي، كلمات (1387) و خردهريز خاطرات و شعرهاي خاورميانه (1388) به چاپ رسيدهاند و مجموعه ديگري نيز با عنوان عكسهاي نوري در دست انتشار است كه در هر كدام وجود تشخص زباني به عنوان شناسه منحصر به فرد، پرداخت نو و خالي از شتابزدگي بيان و برخورداري از انديشههاي عميق انساني، اجتماعي و سياسي به عنوان شاخصههايي ممتاز، قابل استنباط و تحليل هستند.
تنوع موضوع، مضمون و مفهوم، نوع انتخاب آنها و ايجاد پيوند بين مفاهيم كلان با سوژه يا ابژههاي جاري و جزء در زندگي انسان معاصر، در آثار هركدام از مجموعههاي ياد شده باعث جلوگيري از به تكرار رسيدن آنها و نيز به وجود آمدن پيشنهادات بكر و معرفي جسارتهاي خاص در گستره شعر و شاخصههاي زيباشناختي آن شده است. پيشنهادات جسورانه موجود در آثار وي را ميتوان از قابليتهاي معنايي، امكانات تصويري و طراوت و فراروي خيال در آنها شاهد بود. تجربه شاعر و شناخت المانهاي زيباشناسي در شعر، دامنه انديشه موجود در آثار او را وسيع كرده و امكان ورود به حوزههاي زمخت سياسي، اجتماعي را كه از ديد بسياري از اهالي شعر خطر كردن به حساب ميآيد، ايجاد كرده است. چراكه تجربههاي ذكر شده شاعر از عهده حل كردن ويژگيهاي زمخت و تند در شاخصههاي زيباشناختي در مجموعههايش برآمدهاند. هنر و شاخصههايش و نيز شكل ارائه آثار هنري در همه دورانهاي متغير به لحاظ فضاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي، متاثر از تغيير وضعيتهاست و شيوع انديشه انتقادي و بيان اعتراضي در زندگي انسان معاصر هنر را بهرغم برخورداري و حفظ المانهاي زيباشناختي، تحت تاثير خود قرار داده است. اين شرايط تاثيرگذار براي هنرمندان معاصر امكان به رخ كشيدن ويژگيهاي غبارگرفته انساني، نشان دادن چالشها و تناقضات و رنجهاي روزمرگي جاري در زندگي بشر را با نگاه انتقادي به آنها در آثار هنري، بيش از پيش فراهم كرده است.
آشنايي حافظ موسوي با هنر انتقادي باعث شده شاخصه انديشه انتقادي در آثارش چه در ژانر شعر و چه مقاله، تحليل و نقد به صورتي نهادينه رخ نمايد. شاخصهاي كه كاركردش در آثار هنري وي منجر به كمرنگ شدن يا حذف شاخصههاي زيباشناسانه نشده است. پس از اشاره مختصر به ويژگيهاي منحصر به فرد و ممتاز سرودههاي حافظ موسوي، بايد نگاه خود را به آثار وي در زمينه مقاله و نقد نيز به عنوان يك فعاليت جدي و آگاهانه در عرصه ادبيات معطوف كنيم چراكه او در حوزه نظري و نقد ادبي نيز نگاهي دقيق و تحليلي به وضعيتهاي پيرامون خود دارد. در سالهاي اخير علاوه بر سخنرانيهايي كه توسط وي در زمينههاي تئوري و نظريه و نقد ادبي صورت گرفته، تاكنون مقالهها و نقدهاي بسياري در مطبوعات و مجلات ادبي ارائه شده و به عنوان اولين كتاب به چاپ رسيدهاش در اين حوزه بايد به كتاب چهرههاي قرن بيستمي ايران (زندگي و آثار و احوال مهدي اخوانثالث)، نشر قصه، 1380) و پس از آن به پانوشتها (انتشارات آهنگ ديگر، 1389) اشاره كرد. وي همچنين در حال حاضر مشغول گردآوري و چاپ دو كتاب ديگر در زمينه نقد آثار و مقالات در حوزه فرهنگ و ادبيات است. پانوشتها (پنج مقاله در حواشي نظريههاي ادبي) مجموعه جدي و نسبتاً جامعي از مقالات تحليلي و نظري حافظ موسوي است كه در سال جاري (1389) توسط انتشارات آهنگ ديگر به چاپ اول رسيده است. محور تاكيدي و مبتني بر استدلال حافظ موسوي نسبت به اهميت نيما در وجوه همزمان آفرينندگي و نظريهپردازي و اشاره به جايگاه اين اهميت در جامعه ادبي معاصر ايراني دغدغه اصلي بخشهاي تحليلي كتاب را تشكيل داده است و همچنين وجود بخشهاي مستقل در زمينه تعريف، نظريه و نقد ادبي باعث شده منبعي نسبتاً كامل در حوزههاي مورد بحث، در اختيار علاقهمندان جدي و حرفهاي ادبيات قرار داشته باشد. مساله اصلي مورد بحث وي در اين كتاب همان طور كه خود در پيشگفتار اشاره كرده پرداختن به نظريههاي شعري نيما و بررسي جريانهاي بعدي، صرفاً در مقام سنجش نسبت آنها با نظريات نيما بوده است. اين مساله مهم بار ديگر اهميت نيما را در فرهنگ و ادبيات ايران يادآوري ميكند و جامعه جدي ادبيات را به دقت نظر عميقتر و دقيقتري در آثار وي فرا ميخواند. وجود سوالات ريشهاي و متعددي كه حافظ موسوي از همان بخش آغازين كتاب مطرح ميكند، در واقع حكايت از دغدغههاي عمدهاي دارند كه نهتنها ذهن وي را درگير كردهاند بلكه به عنوان سوالات اساسي و قابل توجهي در ادبيات معاصر باقي ماندهاند كه هنوز دقت نظر كافي علمي و دقيقي بر روي آنها از سوي اهالي نظر صورت نگرفته و يكي از اين دغدغههاي عمده كالبدشكافي نظريه و بررسي پيشينه نظريه و توليد فكر در حوزه ادبيات ايران است. بحث در مورد مسير نقد و نظريهپردازي ادبي در غرب و اشاره به شكلگيري آن در كنار جريان تفكر فلسفي و سپس تحليل پيشينه نقد و نظريهپردازي ادبي ايران در دورههاي مختلف اعم از مشروطه، پس از آن، رسيدن به نيما به عنوان نظريهپرداز شعر مدرن ايران و نيز وضعيت نقد ادبي در دهه 40 كه وي آن را دهه تكوين نقد ادبي جديد در ايران ميداند، براي خواننده اين كتاب، علاوه بر دقيق شدن در نقاط ضعف جامعه ادبي ايران نسبت به غرب، در زمينههاي نقد و نظريهپردازي ادبي، امكان شناخت تاريخي در اين حوزهها را نيز ايجاد ميكند. حافظ موسوي در بخشي از كتاب به نقد مخالفان نيما پرداخته و توهم آوانگارديسم را دستمايه مخالفت برخي از نوگرايان افراطي نظير تندركيا و هوشنگ ايراني با نيما قلمداد كرده است. وي دهه 40 را به عنوان دورهاي پربار در ادبيات ايران ميشمارد اما آن را همچنان وامدار و مديون نيمايي ميداند كه در سال 1338 با دلي پردرد چشم از جهان فرو بسته بود. موسوي به نقدنويسي جدي از طرف كساني چون براهني، رويايي، حقوقي، دستغيب، مهرداد صمدي و اسماعيل نوريعلاء در دهه 40 اشاره ميكند و تاكيد دارد اشاره به كسب موقعيت متفاوت نقد در اين دهه به منزله ناديده گرفتن پيشينه نقد ادبي ايران از مشروطه تا دهه 40 نيست، بلكه تاكيد بر جدي شدن اين جريان در كنار ادبيات است كه مورد نظر اوست. او در ادامه به چند جريان مهم واقع شده در شعر ايران پس از دهههاي 30 و 40، اعم از موج نو، شعر حجم و نظريه شعر زبان پرداخته و بنيانهاي نظري آنها را با نگاهي نو و دقيق مورد تحليل قرار داده است. نگاه نقادانه و گاهي انتقادي حافظ موسوي به جريانات اشاره شده بر اساس استدلال مقايسه با درك از نظريات نيما صورت گرفته است آنچنان كه وي در مورد براهني ميگويد مشكل براهني در نخستين گامها براي ورود به نظريه نيما اين است كه او گويا حرف نيما را در مورد غيروصفي بودن شعر قديم جدي نگرفته است و همچنين ساير سويههاي نگاه براهني به نيما را با ديده انتقادي تحليل ميكند. او بهرغم اينكه موج نو را واكنشي در برابر جريان سطحي به اصطلاح سمبليستي و سياسي آن دوره ميشمارد اشكال عمده اين موج را در اين معرفي ميكند كه اولاً هيچ پايهاي بر مبناي تفكر ادبي براي آن نميتوان يافت و ديگر اينكه به جز توضيحات نوريعلاء هيچ اثر روشنگرانه و تئوريكي از بانيان و هوادارانش برجا نمانده است. موسوي به تحليل شكلگيري و حيات شعر حجم نيز با ديدهاي نقادانه نگريسته و حتي با آوردن بيانيه شعر حجم به بررسي مباني نظري آن و نيز بررسي آن از ديدگاه بلاغت و معاني و بيان پرداخته كه بسيار تحليلي و قابل توجه است. او علاوه بر اشاره به مخالفت مباني شعر حجم با بنيانهاي نظريه ادبي نيما بر ناتواني اين مباني براي دست و پنجه نرم كردن با نظريات نيما تاكيد ميكند. موسوي در قسمت پاياني از بخش شعر حجم با عنوان چند اشاره در حاشيه علاوه بر اشاره به جايگاه يدالله رويايي در شعر معاصر فارسي به عنوان يكي از شاعران مهم و تاثيرگذار جريان شعر نيمايي، بر شناخت و آگاهي عميق او از ادبيات كلاسيك ايران از يك سو و ادبيات غرب از سوي ديگر نيز تاكيد ميكند، اما همه اينها را مانعي براي برخورد انتقادي با سويههاي منفي و واپسگراي شعر حجم نميداند.
بخشهاي پاياني كتاب شامل تعاريف، مباني نظري و تحليلي وي در زمينههاي زبان و معنا در شعر، جهان مدرن و بحران معنا، فرم و ساختار در آثار ادبي، بررسي رابطه عميق ادبيات و اجتماع و فمينيسم و نوشتار زنانه است كه هركدام از بخشها دربرگيرنده نگاه نو، آگاهانه و عميق وي به مسائلي عمده هستند و ميتوانند به عنوان منابعي درخور توجه مورد استفاده اعضاي جدي جامعه ادبي قرار گيرند و از طرفي زمينهساز تحول و توجه به نقد و نظريات ادبي و نيز شيوه نقد و مقالهنويسي باشند. در مجموع ميتوان اذعان داشت كتاب پانوشتهاي حافظ موسوي يكي ديگر از منابع جدي تحليلي- نظري است كه در كنار منبع جامع و تحليلي ديگري به نام تاريخ تحليلي شعر نو – محمد شمسلنگرودي به جامعه ادبي ايران ارائه شده و در اختيار علاقهمندان در حوزه شعر و ادبيات قرار دارد.
پانوشتها (پنج مقاله در حواشي نظريههاي ادبي)
حافظ موسوي
انتشارات آهنگ
چاپ اول :1389
0 نظر:
ارسال یک نظر