به بهانه انتشار چهار اثر جديد درباره ويتگنشتاين
چهل سال ويتگنشتاين
بابك ذاكري
داريوش آشوري مقاله خود را با عنوان «ويتگنشتاين، شوريدهسر منطقي» كه در سال ۱۳۴۸ منتشر كرد، اينگونه آغاز ميكند: «نام لودويگ ويتگنشتاين در ايران چندان شناخته شده نيست و شايد جز اندك شماري از آشنايان فلسفه، اين نام را نشنيده باشند. اما آنهايي كه كتابهاي فلسفي حوزه آنگلوساكسون را در 20 سال اخير ورق زدهاند، ميدانند كه اين نام چه پرآوازه است.» اوضاع در چهار دهه پس از انتشار اين مقاله كه به احتمال زياد اولين معرفي ويتگنشتاين در مطبوعات فارسي به شمار ميرود، بسيار عوض شده است. بسياري از كارهاي اصلي ويتگنشتاين به فارسي ترجمه شده و شرحهاي بسياري درباره او در اختيار فارسيزبانان قرار گرفته است. ويتگنشتاين امروزه به يكي از «شناختهشدهترين» فيلسوفان معاصر تبديل شده است. بيش از 80 عنوان كتاب در دو دهه اخير درباره ويتگنشتاين منتشر شده است و به شهادت پايگاه اينترنتي كتابخانه مركزي كه تازه تمام مقالهها را نيز فهرست نميكند، بيش از 300 مقاله در سطوح مختلف از روزنامه تا مجلههاي تخصصي درباره ويتگنشتاين و فلسفه او به زبان فارسي نوشته شده است. نگاهي به نامهاي اين نويسندگان و بررسي سوابق كاري آنها نشان ميدهد ويتگنشتاين در اين خصوص نيز يگانه است. روشنفكر سكولار، روحاني، روشنفكر چپگرا و ليبرال، روزنامهنگار و حتي نقاش درباره ويتگنشتاين نوشتهاند يا ترجمه كردهاند و هر روز اين فهرست بزرگتر ميشود. نمونهاش همين يادداشتي كه اكنون در حال خواندن آن هستيد. اگر بخواهيم به اين اعداد كتابها و مقالههايي را اضافه كنيم كه در آنها فصل يا بخشي به ويتگنشتاين اختصاص داده شده است، اين اعداد بسيار بزرگتر خواهد شد. با اين همه خوب است اين نكته را هم در نظر داشته باشيم كه هر روزه در سرتاسر جهان درباره ويتگنشتاين متنها و كتابهاي جديدي منتشر ميشود. سايت آمازون كه در كار فروش محصولات فرهنگي و كتاب است، بيش از سه هزار عنوان كتاب كه در عنوانشان كلمه ويتگنشتاين آمده را براي فروش فهرست كرده است.
اولين ترجمهها
سه سال پس از انتشار مقاله داريوش آشوري يعني در سال ۱۳۵۱ منوچهر بزرگمهر كتابي با عنوان ويتگنشتاين از يوستوس هارتناك ترجمه كرد و انتشارات خوارزمي آن را منتشر كرد. تا مدتها يعني نزديك به دو دهه تا سال ۱۳۶۹ اين كتاب تنها مرجع شناخت ويتگنشتاين در زبان فارسي بود. در اين مدت تنها چند مقاله به شكل پراكنده درباره ويتگنشتاين منتشر شد كه براي نمونه ميتوان به نوشته «مفهوم فلسفه در تفكر ويتگنشتاين متقدم» در سال ۱۳۶۱ به قلم محمد اكوان اشاره كرد. اما نخستين اثري كه از خود ويتگنشتاين به فارسي ترجمه شد، رساله منطقي- فلسفي او بود كه محمود عباديان در سال ۱۳۶۹ منتشر كرد. اين كتاب اما به سرعت تحت تاثير ترجمه رشكبرانگيز اديب سلطاني از همين كتاب كه دو سال پس از آن منتشر شد، قرار گرفت. اديب سلطاني پيش از ترجمه اين كتاب در سال ۱۳۵۹ پژوهشي درباره حلقه وين كه به شدت تحت تاثير ويتگنشتاين بودند، منتشر كرده بود. خوانندگان آثار فلسفي در آن زمان با قلم منحصربهفرد و دشوار عجيب وي آشنا بودند چرا كه او پيش از آن «سنجش خرد ناب» يكي از مهمترين آثار فلسفي تاريخ را در سال ۱۳۶۲ منتشر كرده بود. با اين همه كار ارزشمند اديب سلطاني همچنان تنها در بين خوانندگان حرفهاي فلسفه دست به دست ميشد. اين كتاب تا سال ۱۳۷۹ تجديد چاپ نشد. سال ۱۳۷۸ مصطفي ملكيان كتابي درباره نگاه ديني ويتگنشتاين ترجمه كرد و سهراب علوينيا شرحي مختصر اما بسيار مفيد بر رساله اثر هاوارد مانس را در همان سال روانه بازار كرد. «در باب يقين» ويتگنشتاين نيز در آخرين سال دهه 70 به قلم مالك حسيني منتشر شد. تب ويتگنشتاين از اين پس به خوبي در لابهلاي صفحات روزنامهها و ويترين كتابفروشيها به چشم ميخورد. رساله ويتگنشتاين به قلم اديب سلطاني در دهه 80 دوبار تجديد چاپ شد؛ ۱۳۸۶ و ۱۳۸۹ كه ويراست دو زبانه فارسي/ آلماني آن منتشر شد.
رساله كتابي عجيب است؛ كتابي است كه نويسندهاش در زمان نگارشش بر اين گمان بوده است كه با 20 هزار واژه توانسته انقلابي عليه تمام تاريخ فلسفه را به ثمر برساند. رساله كتابي است كه نويسندهاش بر اين گمان بوده است كه فرگه و راسل، دو تن از خلاقترين متفكران تاريخ، از فهم آن عاجز بودهاند. رساله كتابي است كه نويسندهاش از همان مقدمه تا آخرين جمله رازآلود آن كوشيده خواننده را به اين سو سوق دهد كه بايد درباره مهمترين و فكرسوزترين دغدغههاي بشر خاموش ماند. رساله كتابي است كه در زير آتش و اردوگاه اسرا تنظيم شده است و نويسندهاش آن را درحالي نوشته كه درگير مبارزه با مرگ بوده در حالي كه همواره ميپنداشته است كه «ما مرگ را به تجربه درنمييابيم.» رساله كتابي است كه با آنكه پر از ريزهكاريهاي منطقي است ولي نويسندهاش بر اين باور بوده است كه كتابي درباره اخلاق مينويسد. رساله تنها كتابي است كه ويتگنشتاين در زمان زنده بودنش منتشر كرد. ساختار عجيب و در هم پيچيده رساله نشان ميدهد بارها و بارها نويسنده آن را نوشته و صيقل داده است و درباره هر واژهاي در آن تامل كرده است. به همين سبب ترجمه رساله به زبانهاي ديگر اگر بخواهيم به فضاي اثر پايبند باشيم، بسيار دشوار است. شيوه اديب سلطاني در ترجمه كه مبتني است بر كمترين تغيير متن اصلي در متن بازگردانده، بهترين شيوه ترجمه چنين كتابي است. اگر بخواهيم با زبان راز و رمز حرف بزنيم، ميتوانيم بگوييم اين اديب سلطاني نبوده است كه رساله را براي ترجمه برگزيده بلكه رساله او را به عنوان مترجم فارسي انتخاب كرده است. به علاوه رساله اديب سلطاني مشخصههايي دارد كه حتي كساني را كه ميتوانند رساله را به زبان آلماني يا انگليسي بخوانند از آن بينياز نميكند. يكي از اين مشخصهها واژهنامه چهارزبانه فارسي/ انگليسي/ آلماني/ فرانسوي اين كتاب است كه همواره به كار دانشجويان و پژوهشگران خواهد آمد.
مترجم شروح
از او درباره ويتگنشتاين در دهه اخير كتابهاي بسياري ترجمه شده است و همچنان ميشود. دانشآموختگان فلسفه در دهه 80 به وادي ترجمه وارد شدهاند و با شور جواني خود در زمينههاي مختلف نهضتي برپا كردهاند كه ميتوان آن را نهضت جديد ترجمه نامگذاري كرد. اما اتفاقي كه درباره ترجمه آثار ويتگنشتاين منحصربهفرد است، اين است كه مترجمي تمام توان و وقت خود را صرف ترجمههايي درباره آثار ويتگنشتاين كند و از آن عجيبتر در بازار نشر ايران اينكه تمام آثار او را يك ناشر منتشر كند. همايون كاكاسلطاني مترجمي است كه تا به حال تمام وقت خود را صرف ترجمه آثاري درباره ويتگنشتاين كرده است. او تا به حال همواره به شرحهاي ويتگنشتاين پرداخته است. اولين كاري كه از كاكاسلطاني منتشر شد، ترجمه خاطرات ويتگنشتايني از نورمن مالكولم، دوست و شاگرد ويتگنشتاين بود. اين كتاب از اولين كتابهايي است كه درباره ويتگنشتاين منتشر شده است. نورمن مالكولم اين كتاب را در سال ۱۹۵۹ هشت سال پس از درگذشت ويتگنشتاين منتشر كرد. كاكاسلطاني همچنين مقدمهاي را كه آنسكومب بر رساله ويتگنشتاين نوشته است، به فارسي برگردانده. اين نوشته يكي از نوشتههاي كلاسيك درباره رساله ويتگنشتاين است. او به تازگي دو كتاب ديگر درباره ويتگنشتاين ترجمه كرده است كه هر دو را مانند كتابهاي ديگرش انتشارات گام نو منتشر كرده است: «چگونه ويتگنشتاين بخوانيم» اثر ري مانك كه زندگينامه مفصل و مشهور ويتگنشتاين را نوشته است و «فرهنگ اصطلاحات ويتگنشتاين». چگونه ويتگنشتاين بخوانيم با اينكه كتابي مفيد است كه به خوبي خواننده را با آراي ويتگنشتاين آشنا ميكند اما در سال ۱۳۸۹ كه كتابهاي بسياري درباره ويتگنشتاين منتشر شده است، چندان اهميتي ندارد. اين كتاب اگر 10 سال پيش ترجمه ميشد، ميتوانست كتابي مفيد به شمار آيد. اما فرهنگ اصطلاحات ويتگنشتاين كتابي است بسيار مفيد. اين فرهنگ ترجمه فرهنگي است كه هانس يوهان گلاك درباره ويتگنشتاين تدوين كرده است. اين فرهنگ از مجموعه ديكشنريهاي فلاسفه انتشارات بلكول است كه هر جلد آن به يك فيلسوف اختصاص دارد. هر مدخل اين فرهنگ مقالهاي مفصل است درباره معناي واژهها در فلسفه ويتگنشتاين. از اين رو اين فرهنگ براي كساني كه در كار خواندن ويتگنشتاين به مشكل برميخورند، بسيار مفيد است، هر چند به هيچ وجه ادبيات اين فرهنگ براي افراد مبتدي مناسب نيست اما خواننده علاقهمند پس از خواندن يكي دو شرح درباره كارهاي ويتگنشتاين ميتواند با استفاده از اين فرهنگ مطالعه آثار ويتگنشتاين را آغاز كند. نكتهاي كه متاسفانه در ترجمه فارسي به آن كمتوجهي شده است، در دسترس بودن معادلهاي واژگان است. در كتاب اثري از يك واژهنامه دوزبانه به چشم نميخورد حتي در موارد بسياري ارجاع به صفحه هر مدخل اشتباه است. اين كاستي استفاده از اين كتاب بسيار سودمند را كمي دشوار ميكند و شايسته است ناشر در چاپهاي بعدي اين نقص را جبران كند. جبران اين نقص در مقابل زحمتي كه براي ترجمه و انتشار اين اثر كشيده شده، كاري بسيار ناچيز خواهد بود.
نماد تخصصگرايي دانشگاهي
مالك حسيني نيز از كساني است كه تمام توان خود را صرف ويتگنشتاينپژوهي كرده است. از سال ۱۳۷۹ كه «در باب يقين» ويتگنشتاين را كه پاياننامه فوق ليسانساش بود منتشر كرد، تاكنون چندين كتاب از آثار ويتگنشتاين را به فارسي برگردانده است و نيز در اين بين از پاياننامه دكتراي خود درباره ويتگنشتاين و حكمت دفاع كرده است. او نيز با يك ناشر، هرمس، كار ميكند. در 10 سال گذشته مالك حسيني «كتاب آبي» و «برگهها» و «درباره اخلاق و دين» و ويراست سهزبانه آلماني/ انگليسي/ فارسي «در باب يقين» از ويتگنشتاين را منتشر كرده است. كتابي از ويلهلم فسنكول، استاد فلسفه و ويتگنشتاينشناس آلماني، با نام «گفتنيها- ناگفتنيها» را ترجمه كرد. اين كتاب در ميان آثاري كه تاكنون درباره ويتگنشتاين ترجمه شده است، از اين حيث منحصربهفرد است كه نگاه فيلسوفان آلماني به آراي ويتگنشتاين را براي خواننده فارسيزبان بازگو ميكند. آخرين كتابي كه مالك حسيني منتشر كرده، كتابي است با عنوان «ويتگنشتاين و حكمت» كه ترجمه رساله دكتراي وي است كه به زبان آلماني نوشته و خود به فارسي برگردانده است. اين كتاب در پي اين پرسش است كه آيا ميتوان ويتگنشتاين را حكيم در نظر آورد يا خير. براي اين كار مالك حسيني به دقت در آثار ويتگنشتاين مداقه كرده است و كوشيده با روشي آكادميك پرسشهايي درباره نگاه حكيمانه ويتگنشتاين پيش بكشد و به آنها پاسخ گويد. سختي اين پژوهش در وهله اول پاسخ به اين پرسش است كه حكمت چيست. مالك حسيني در تنها كتابي كه در اين سالها درباره ويتگنشتاين منتشر نكرده است، كوشيده پاسخهاي مختلف به اين پرسش را گرد آورد. او در كتاب «حكمت: چند رويكرد به يك مفهوم» كه تقريباً همزمان با «ويتگنشتاين و حكمت» منتشر شده به اين پرسش پرداخته است. مالك حسيني در كتاب ويتگنشتاين و حكمت با پشتكار فراوان هر جا كه ويتگنشتاين واژه حكمت را به كار برده، نقل كرده و درباره آن توضيحاتي داده است. و در بخشهاي بعدي كوشيده نگاه ويتگنشتاين و زندگي او را با توجه به مفهوم حكمت و زندگي حكمتآميز توضيح دهد.
زندگي ويتگنشتاين و شوريدهسري او را همواره يكي از دلايل جذابيت فلسفه او دانستهاند به خصوص كه نحوه زيست او و برخي نوشتههايش كه به زندگي و نگاه عرفا و حكما نزديك ميشود، او را در چشم خواننده ايراني بسيار جذاب مينماياند. مالك حسيني اين زندگي خلاف قاعده ويتگنشتاين را به صفت حكيمانه متصف ميكند و البته با نگاهي دقيق كه برخاسته از سنت آكادميك آلمان است، از اين نگاه خود دفاع ميكند. درست همين نگاه است كه در عنوان مقاله آشوري، شوريدهسر منطقي، ۴۰ سال پيش خود را به نمايش ميگذارد و همين نگاه در اثري تخصصي و آكادميك صورتبندي ميشود. گويي نگاه رازآلود پيچيده در فرهنگ فارسيزبانان از هر ظرفي براي بازنمود خود سود ميجويد و به هر بهانهاي خود را عرضه ميكند.
0 نظر:
ارسال یک نظر