نگاهي به مجموعه داستان «شيفت شب» نوشته غلامرضا معصومي*
فراتر از يك روايت
عليرضا عباسي
دغدغههاي فردي به دليل وجود مولفههاي دروني، علاوه بر نتايج تحليلهاي درونفردي، شكلگيري و مرور تجربههاي زيستگاهي و روند تربيتي- اكتسابي معلومات، ممكن است نتيجه تاثير بروندادههاي جمعي بر مولفههاي دروني فرد باشند.
عموماً هيچ انساني از اين قاعده مستثني نيست كه از كنش - واكنشهاي بيروني يا دروني متاثر نباشد اما شيوه بروز نشانههاي تاثير در افرادي كه به طيفها و طبقات گوناگون اجتماعي تعلق دارند، ممكن است تفاوتهاي عمدهاي داشته باشد و نيز دغدغه شدن هر موضوع، مضمون يا مفهومي نيز ممكن است براي هر يك از افراد از درجه اهميتهاي متفاوتي برخوردار باشد كه بسته به سن، موقعيت، شغل، وضعيت اجتماعي، علايق و سلايق فردي، تبليغات جاري و اكتسابات در هر فرد شكل خود را پيدا ميكنند. دغدغههاي شكلگرفته در فرد همواره وضعيتي كنشي ايجاد ميكنند كه شكل واكنش به آنها را ميتوان از نشانههاي بروزشان دريافت. برخي از افراد كه غالباً در دسته عموم اعضاي يك جامعه قرار دارند ممكن است نسبت به دغدغههايي كه ميبينند، لمس ميكنند يا حتي ناچار به درگيري با آنها هستند، ضرورتي براي ورود و رويارويي در خود احساس نكنند و در عوض برخي افراد ممكن است علاوه بر تمايل به واكنش در برابر دغدغههاي عمومي نسبت به دغدغههاي خاص نيز بيتفاوت نباشند. داستاننويسان را ميتوان در دستهاي خاص از افراد جامعه قرار داد كه امكان واكنش به دغدغهها از طرف آنان ميتواند در لايههاي هنر نوشتاري آنان به وجود آيد و اين به نسبت توفيق آنها ابتدا در شناخت رموز داستاننويسي و سپس آشنايي با امكانات وسيع استعاري، مفهومي در اين حوزه براي ورود و حتي واكنش به دغدغهها در قالب قواعد داستاننويسي بستگي دارد. شكلگيري هنر انتقادي به واسطه آختگي انديشه انتقادي در زندگي انسان معاصر زمينه بروز دغدغههاي وسيع، چالشهاي بيشمار و تناقضات جاري در وضعيتهاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي را در آثار هنري بيش از پيش ايجاد كرده است.
و خواننده امروز كه خود به جهان دغدغههاي بزرگ و كوچك تعلق دارد به دليل برخورداري بالفعل از قابليت فهم، توانايي درك و تاويل از اثر هنري را دارد و هر متن ادبي در ژانر رمان يا داستان كوتاه به فراخور توانمندي ايده، طرح و پرداخت، نشانههاي بالقوه خود را براي تشخيص، تاويل و فهم ويژگيهايش در اختيار خواننده قرار ميدهد. ويژگيهايي نظير وجود دغدغههاي بزرگ و عمومي يا كوچك و شخصي كه در روشهاي قاعدهمند گنجانده شدهاند، سبك شخصي نويسنده، بهرهمندي از پيشنهادات نو، فن، تكنيك و... شيفت شب نام مجموعه داستان كوتاهي است مشتمل بر 12 اثر از غلامرضا معصومي كه در سال 1388 توسط انتشارات افراز با تيراژ 1100 نسخه به چاپ اول رسيده است. اشاره به مطالب عنوانشده قبل كه گاهي كلي مينمايند قبل از پرداختن به خود اثر به نوعي ضروري به نظر ميرسيدند چرا كه وضعيت موجود در آثار اين مجموعه به نوعي برخوردار از ويژگيهاي نگاه انتقادي و بيان اعتراضي هستند كه پررنگ يا كمرنگ بودن اين ويژگيها در آثار مستقل مجموعه با فراز و نشيب روبهروست. وجهي كه از فهم زباني آثار اين مجموعه متبادر ميشود امكان درك آنها بر اساس منطق گفتوگوي موجود در متن آنهاست؛ اينكه خواننده قابليت ورود به متن و روايت را از طريق منطق گفتوگو در خود احساس ميكند و سپس شكلگيري فهم تاريخي آثار امكان خود را نشان ميدهد يعني خواننده همزمان با ورود به روايت به تطبيق تاريخي وضعيت خود و آنچه در متن است، ميپردازد و امكان همذاتانديشي با دغدغههاي راوي يا راويان آثار براي او ميسر ميشود چرا كه به رغم موضوعي بودن طرح داستانها براي ايجاد شكلهاي انتقادي از مصاديق و گاهي مفاهيم، اين موضوعات به دغدغههاي شخصي يا محدوديتهاي بومي مبتلا نشدهاند.
امكانات تاويل موجود در آثار به طور كلي از ويژگي استعارههاي مفهومي برخوردارند به اين منظور كه نويسنده با دستمايه قرار دادن طرح، علاوه بر خلق داستان كوتاه منظوري فراتر از يك روايت محدود به متن در ذهن دارد و در پي نشان دادن برخي چالشها يا تناقضات از طريق يك روايت خطي و ساده است. به عنوان مثال در داستان پرده دوم زندگي مضمون روايت، تغيير شخصيتها و حتي ديالوگهاي موجود، توجه ذهن خواننده را علاوه بر اتفاق درونمتني به امكان عموميت موضوعي در خارج از متن، جلب ميكند كه اين امكان را همچنين در ساير آثار مجموعه با ضعف يا قوت بيشتري شاهديم. داستان كوتاه شيفت شب كه دهمين داستان از آثار مجموعه است داراي امكانات ويژه استعاري – مفهومي است كه از طريق آن ذهن خواننده به صورت محسوسي علاوه بر درگيري با فضاي داخلي روايت، به بستري بزرگتر نظير جامعه دعوت ميشود. صميميت زبان راوي و نقش او در شروع داستان، امكان ورود به فضاي داستاني را فراهم ميكند و روايت در ادامه با رسيدن به ديالوگ شخصيتها، خواننده را در ويژگيهاي خود مبني بر اتفاقات درونمتني و اشارههاي بيروني در قالب استعاره و شبهنماد، سهيم ميكند. صميميت ذكرشده و نيز وجود و درك قواعد داستاننويسي در آثار نشان از تجربه و تسلط نويسنده نسبت به روايت و قواعد داستاني دارد. برخورد او در جايگاه راوي اول، دوم يا سوم شخص با روايت، برخوردي انعطافپذير است و خواننده آثار اين مجموعه معمولاً در هر داستان اشتياق ادامه و حتي رسيدن به نتيجه را در خود احساس ميكند، اما اين نتيجه به خواسته نويسنده در كليت متن مستتر است و متن آثار مستقيماً به سمت يك روايت محدود به نتيجه از خود، هدايت نشدهاند. حتي اختيار ورود به معناي پس از متن و تاويلهاي فهمي از آثار كاملاً در اختيار آزادي ذهن و تصميم خواننده نهاده شده است. بهرغم تمام نكات مثبت و قابل توجهي كه در اين مجموعه به چشم ميخورند و به برخي از آنها مختصراً اشاره شد، بايد به نكتهاي كه ميتواند در شكل آسيبشناسي مجموعه به آن پرداخت، نيز اشاره شود؛ حضور بيوقفه زن به عنوان يكي از عناصر در تمام داستانهاي موجود در مجموعه و تكرار ساير عناصر همسان يا همجنس و نيز شيوه يكسان روايت در آثار مستقل از حيث طرح داستاني، باعث شده خواننده بهرغم طرف بودن با روايتهايي مجزا، يكنواختي عناصر را احساس كند و همين عامل باعث ميشود تصور وي براي روبهرو شدن با آثار مجموعه يكي پس از ديگري تصوري با پيشزمينه ذهني در مورد دغدغه موجود در آثار باشد.
در مجموع و براي جمعبندي از يك نگاه كلي به مجموعه داستان كوتاه شيفت شب بايد اذعان داشت كه تقريباً تمام المانهاي ضروري براي تعريف و تشخيص يك اثر در ژانر داستان كوتاه در تكتك آثار مجموعه قابل استنباط و شناسايي هستند، و نيز نويسنده از امكانات اين ژانر نوشتاري براي پرداختن به چالشها و دغدغهها آگاهي دارد و به تناسب تجربهها و تحليلهاي دروني خود كه ماحصل زندگي رايج عمومي است به دغدغههايي خاص نظير چالشهاي اجتماعي در مورد بنيانهاي زندگي زناشويي، مفهوم موضوعيشده عشق در اجتماع، موقعيت زن و نگاه جامعه و... از طريق آثار اين مجموعه، پرداخته است.
* شيفت شب / غلامرضا معصومي/ نشر افراز /چاپ اول : زمستان 1388 / قيمت : 2000 تومان
0 نظر:
ارسال یک نظر